راستی و درستی بنیادهای اخلاقی در فرهنگ پهلویسم
- جهان ایرانی

- Nov 4
- 4 min read

نخستین و پایه ای ترین ارزش در فرهنگ پهلویسم راستی و درستی می باشد.
در فرهنگ خسروانی انسان باید راستی و درستی را سرلوحه گفتار و کردار و پندار خود قرار دهد.
هرودوت، تاریخ نگار یونانی، گزارش داده است که اسب سواری تیراندازی و راستگویی سه مهارت برجسته ای بودند که پارسیان آنها را به فرزندان خود آموزش می دادند.
همو نوشته است که دروغ بیش از هر چیز دیگر در نگاه ایرانی شرافت انسانی را لکه دار میکرد ایرانیان باستان باور داشتند که آنچه نباید کرد را نباید بر زبان راند در فرهنگ ایرانی باور برین است که راه یکی است و آن راه راستی ست آن راهی ست که از آغاز راه پیروان اولیه بوده پس تو همواره در راه راستی باش و هرگز ازین شاهراه منحرف مشو خواه در موقع سختی و خواه هنگام راحت این را نیز بدان و آگاه باش گاوان و اسبان خاک گردند زر و سیم به خاک پیوندد، تن نیز مشتی خاک گردد اما آنکس نمیرد و به خاک نپیوندد و تباهی نپذیرد که راستی و درستی را بستاید و بر طبق آن رفتار نماید.
در حکمت خسروانی و فلسفه پهلویسم راستی با واژه «آرته» در زبان فارسی باستان و آشه» در زبان اوستایی هم معنی است که منطقه تحت نفوذ و حکمرانی اهور است و در مقابل دروگ قرار دارد که منطقه نفوذ اهریمن ست و با جهان راستی و نظم و داد در ستیزه است. زنده نام ابراهیم پورداود در جلد یکم از کتاب ارزشمند «ادبیات مزدیسنا» می نویسد:
چیزی که در مزدیسنا به خصوصه توصیه شده و به واسطه اصرار و پافشاری که در سر آن گردیده به طوری که از مختصات این دین شمرده میشود آن مسئله راستی است. ابداً جای تعجب نیست که ایرانیان قدیم در دنیا به راستگویی مشهور بوده اند و حتی دشمنان دیرین آنان ،یونانیان آن را منکر نشده اند؛ هرودوت می نویسد: «ایرانیان به فرزندان خود از سن پنج سالگی تا بیست سالگی سه چیز یاد میدهند سواری و تیراندازی و راستگویی در چند سطر بعد مینویسد: «ایرانیان آنچه را که نبایستی بکنند به زبان هم نبایستی بیاورند نزد آنان دروغگویی از عیوبات بزرگ شمرده میشود و همچنین قرض گرفتن؛ چه به قول آنان کسی که قرض میگیرد به ناچار به دروغگویی می پردازد.
تمام آمال و آرزوی یک مزدیسناکیش باید این باشند که به درجه اشوئی برسد، یعنی راست و پاک باشد راجع به راستی محتاج به نشان دادن مثالی در اوستا» نیستیم؛ چه هر صفحه ای از کتاب مقدس را که بگشاییم به تعریف راستی و تکذیب دروغ بر می خوریم همانطوری که انسان باید بکوشد تا به صفت ایزدی راستی متصف شود همانطور باید از صفت دروغ اهریمنی اجتناب کند. دیو دروغ (دروج) مهیب ترین غولی ست که انسان را گرفتار چنگال قهر خویش میکند.
انعكاس مندرجات «اوستا» در مذمت از دروغ در کتیبه خطوط میخی داریوش در بیستون بهستان و فارس نیز دیده میشود شاهنشاه هخامنشی در کتیبه بیستون گوید تو ای کسی که بعدها شاه خواهی شد مخصوصاً از دروغ بپرهیز اگر تو را نیز آرزوی آنست که مملکت من پایدار بماند هر که دروغ گفت او را به سزای سخت برسان در چند سطر بعد گوید:
به یاری اهورامزدا بسا کارهای دیگر نیز به توسط من صورت گرفت که همه آنها در این کتیبه نوشته نشد به این ملاحظه که بعدها هر که این را بخواند اعمال من به نظرش گزاف نیاید و همه آنها را باور کند و دروغ تصور ننماید، اینک آنچه به توسط من انجام گرفت باور کن اهورامزدا و سایر بغان مرا یاری نمودند؛ زیرا که نه من و نه خاندان من کینه ور و ستمگر و دروغگو هستیم در جای دیگر گوید: «ای کسی که بعد شاه خواهی شد با آن کسی که دروغگو و ستمکار است دوستی مورز او را به سزای سخت برسان باز همین شاهنشاه در فارس تخت جمشید گوید: «داریوش پادشاه گوید:
اهورامزدا و سایر بغان باید مرا یاری کنند این مملکت را باید اهورامزدا از لشکر دشمن و قحطی و دروغ حفظ نماید! مکرراً گوید این کشور گرفتار سپاه دشمن و قحطی و دروغ مبادا راستی و درستی در فرهنگ ایرانی چنان پراهمیت است که اگر پادشاه فرهمند، حتی در اندیشه خود با سخنان ناراست و نادرست نیز سرگرم شود فر پادشاهی را از دست میدهد؛ چنانکه جمشید از دست داد پادشاه نه تنها خود باید در مسیر راستگویی و درستکاری باشد بلکه باید خویشان و نزدیکان و کارگزاران خود را از راستان و درستان برگزیند تا راستی و درستی به فرهنگ همگانی تبدیل شود. در عهد اردشیر پیرامون راستکاری و درست گویی اینگونه آمده است:
«بدانید هر شاهی پیرامونیانی دارد و هر یک از پیرامونیان او پیرامونیانی و باز هر کدام از پیرامونیان پیرامونیان او پیرامونیانی و این رشته تا همه مردم کشور کشیده است. پس اگر شاه پیرامونیان خود را به راه راست بدارد آنان نیز پیرامونیان خود را بدارند و ازین راه همه مردم کشور به راه راست در آیند.
سنگ زیرین همه آموزه های اخلاقی کیش مزدیسنا، که یکی از پایه های فلسفه پهلویسم میباشد بر مدار راستی و درستی استوار است. زرتشت در سرودهای دلکش و خوش آهنگش تنها چیزی که از اهورامزدا خواهان است راهنمایی به راه راستی نیک گرایی و پاک منشی ست مراحل تکامل اخلاقی و اصول اخلاق عملی جهانی زرتشت در سه اصل خلاصه میشود و کاربست این دسته از فرامین سه گانه آدمی را به اوج کمال میرساند و هیچ کرده نیکی وجود ندارد که از گستره این سه فرمان بیرون باشد
یکم: هومته (Humata) یا اندیشه نیک؛ در برابرش (Dujmata) یا اندیشه بد و منش بد؛
دوم هوخته (Huxta) یا گفتار نیک در برابرش (Dujuxta) گوش بد یا گفتار بد؛
Dujvarashta کردار نیک؛ در برابرش Hvarshta سوم هورشته کنش بد یا کردار بد.
اندیشه نیک ژرفترین و ناب ترین جلوه گاه نیکی ست که در درون آدمی قرار دارد و سرچشمه گفتار یا نوشتار نیک در جهان گفتار و نوشتار می شود و سپس با تشخص و تعین در جهان مادی، به شکل کردار نیک چهره مند میشود پیروی ازین اصول ساده، تفاهم، مهربانی دوستی و صلح و سازش و پاکیزگی را برای آدمیان به ارمغان می آورد، و روان او را از آسایش جاودانی و نعمت ایزدی برخوردار می سازد. در برابر بر هر مزدیسنان بایسته است تا از سه ویژگی ناپسند گفتار بد کردار بد و پندار بد پرهیز کند شگفت اینکه درجات بهشت در باب ۵۷ فقره ۱۳ کتاب مینو خرد به سه طبقه هومتگاه جایگاه پندار نیک) هوختگاه جایگاه گفتار نیک و هورشتگاه جایگاه کردار نیک نامزد شده است. همچنان که طبقات سه گانه دوزخ به دژمت (جایگاه پندار بد دژ هوخت جایگاه گفتار (بد و دژورشت جایگاه کردار بد نام گذاری شده است.


Comments